آجیل شب چهارشنبه سوری
آخرین سهشنبه آخر سال را شب چهارشنبه سوری گویند. شبی كه با سنتهای ویژه خود همراه میباشد آجیل شب چهارشنبهسوری، به دلیل یمن و شگونی كه در این شب با خود به همراه میآورد، زینتبخش خانهها شده و معمولا از هفت نوع خوردنی و میوه خشک شامل: كشمش، نخودچی، توت، انجیر، خرما زرد، قیسی و باسلوق تشكیل میگردد.
فلسفه وجود هفت نوع آن در گذشته این بوده كه اولا عدد هفت آن از تعداد كواكب هفت گانه منشاء میگیرد به این معنی كه در باطن امر، هر یک آنها نثار یكی از كواكب میگردید كه با آن وسیله خوشنودی خانواده فراهم میشد و كارهای اهل خانه و خورنده آن را تا آخر سال رونق میبخشید. ثانیا اندام هفتگانه بدن مانند: مغز، قلب، كلیه، كبد، معده، امعاء و مثانه را تقویت مینماید و توانایی و سلامتی بدن را به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال كشمش برای تقویت قوای ذهنی، نخودچی برای كلیه، توت برای تقویت و سلامت قلب، خرما مقوی معده، انجیر جهت كلیه، قیسی نافع امعاء و باسلوق برای سلامت مثانه ۱ بوده است.
شب عید
در این شب، در اكثر خانههای ایرانی بوی سبزی پلو با كوكوسبزی، سیر تازه و ماهی به مشام میرسد. در قدیم، خیرین، برنج، روغن، ماهی و تخممرغ را تهیه و به مستمندان میدادند تا آنان نیز ازاین شب بهرهمند شوند.
در گذشته چون امكان تهیه ماهی، حفظ و نگهداری آن به جهت مشكلات حمل و نقل و نبود امكانات امروزی در اكثر شهرهای كشور نبود، ماهی را در محل صید در آب نمک غلیظ میخواباندند، دود داده، خشک و نمک سود میكردند (ماهی دودی) و به این ترتیب ماهی شب عید خود را فراهم میكردند.
دلیل خوردن سبزی پلو هم در شب عید این بود كه عقیده داشتند خوردن آن در چنین شبی، دل را زنده و بدن را رطوبت مفید میبخشد. روح تازه به تن دمیده و نشاط و تازگی را به همراه میآورد.
شب سال نو (رشته پلو)
شب سال نو یعنی شب بعد از تحویل سال، شب خوردن رشته پلو بود. عقیده بر این بود كه با خوردن رشته پلو سر رشته كارها به دست میآید. به خصوص اگر خرما هم لابهلای آن گذارده و كشمش پلویی سرخ كردهای زینتبخش روی آن باشد كه ضعف و سستی برنج را از تنشان تا آخر سال دور میكند. به عبارتی خوردن رشته پلو، رشته كار و بخت و زندگی را به دستشان میداد. به عنوان مثال اگر مرد و سرپرست خانواده، رشته كسب و كارش از دست رفته بود، اولین بشقاب این پلو سهم او بود. اگر دختری ازدواج نكرده بود، زیر دیگ اجاق را او روشن كرده و موقع كشیدن غذا، در دیگ را او برمیداشت. اگر فردی فقیر و بیپول بود از رشته خشک شده در كیسه پولش میانداخت و اگر برای مهر و محبت و عقد دوستی میخورد، مهر و محبت همیشگی ایجاد میشد.
هفتسین
یكی از آداب نوروزی چیدن سفره هفتسین است كه برای ساعت تحویل آماده میشود و در گذشته همانند امروزه به آن اهمیت زیادی میدادند و عقیده بر این بود كه نچیدن آن، خرابی روزگارو نگونساری كار و بار را به همراه میاورد. و بدین صورت انجام میگرفت كه دو تا سه ساعت جلوتر، سفرهای از جنس چلوار یا هر نوع پارچه سفید و تمیز را گسترده و هفت نوع خوردنی از جمله: سیر، سركه، سماق، سمنو، سبزی، سنجد و سیب در آن قرار میدادند. اما هفتسین واقعی را سنتیها و دولتمردان میگستراندند و عبارت بود از سفرهای بسیار زیبا از گرانبهاترین پارچهها مانند: ترمه، متقال و قلمكار و در بالاترین نقطه اتاق یا تالار با اشیاء زیر مزین میساختند:
قرآن باز كرده كه در لابهلایش سكههای طلا و نقره برای دشت اول سال گذاشته بودند و آن را وسط سفره میگذاشتند. كاسهای آب و شیشهای گلاب، در دو طرف قرآن و بشقابی آرد و ظرفی حاوی نان بریده در دو سمت دیگرش قرار میدادند. چهار لاله یا شمعدان یا چراغ یک شكل روشن كرده چهارگوشه سفره قرار میدادند. در حقیقت اینها اساس اصلی سفره كه رحمت، روشنایی، خیر و بركت را به همراه میآورد، بود و به جزء اینها اشیاء زیر، هفتسین را كامل كرده و به آن رونق میبخشید: ابتدا مواد اصلی هفتسین كه بشقابی سیر خشک، تنگی سركه، بشقابی سماق، كاسهای سمنو، بشقاب یا كوزهای سبزی سبز كرده، نعلبكی سنجد، ظرفی سیب سرخ و بشقابهایی از آب، شیر، آرد و نان بود را قرار میدادند. كاسهای پر آب كه در آن تخممرغ نپخته برای مشخص شدن لحظه تحویل سال انداخته بودند، گذاشته، همچنین تنگ یا كاسهای آب كه چند ماهی قرمز در آن انداخته بودند به این خاطر كه جانداری در سر سفرهشان جنب و جوش كند، بشقاب اسفند كه رفع قضا و بلا نماید، بشقاب تخممرغ رنگ كرده كه رزق و روزی را زیاد نماید، بشقاب رشته پلو، بشقاب پنیر كه مایه كار بوده و یک كاسه ماست و یک بشقاب خرما و در صورتی كه تحویل سال در بعدازظهر و شب بود، كاسه آش رشته كه طبق رسوم در آن روز پخته بودند تا نقصانی در سر رشته به دست آمدن كارها ایجاد نشود. بشقابی نقل و نبات كه شیرین كام باشند و گلدان گل سنبل كه بعضی به جای سیب میگذاشتند و سینی نمک كوبیده كه بركت بیاورد و به تعداد افراد خانواده در آن شمع گچی میافروختند. كاسه آبی كه در آن نارنج انداخته بودند با تعبیر (نارنج) یعنی بدون رنج و این برداشت كه تا سال آینده از هر رنج و بلا به دور خواهند ماند و دیگر، دستهای سنبلهی خشک گندم به جهت رزق و روزی و معیشت نیكو و در آخر، آینه و شمعدان كه سفره را تكمیل كرده و با بهترین لباسهای خود كه عمدتا نو بود دور سفره نشسته و منتظر تحویل سال و ورود عمو نوروز میشدند.
خواص خوراكیهای هفتسین
بعد از روبوسیها و مبارک بادگوییهای تحویل سال، نظرات درباره تحویل سال كه در آن میتوان طبیعت مزاج را تغییر داد به این صورت بود كه: اگر كسی طبیعت گرم داشت و جوش میزد از شیر یا ماست سفره هفتسین جهت رفع گرمیمزاج به او میدادند و برعكس اگر كسی طبیعت سرد داشت، از خرما، كشمش و توتآجیل شب چهارشنبهسوری كه در سر سفره هفتسین بود استفاده میكرد یا اگر یبوست داشت از آب كاسه ماهی چند جرعه مینوشید یا به جهت درمان پا درد و استخوان درد از سیر سفره استفاده میكرد یا به جهت چاقی و اضافه وزن از سمنوی سفره و از بادام پوستدار داخل سمنو برای بركت مال استفاده میكردند.
آداب پذیرایی عید نوروز در تهران قدیم
وسایل پذیرایی عبارت بود از: خوردنیهای مختلف شامل شیرینیهای خانگی و بازاری از جمله نان برنجی (خمیر آرد برنج، روغن، گلاب، شكر كه گرد گرد در دیس فر پخته و روی آن سیاه دانه میپاشیدند)، نان ولایتی (نان كوچک از آرد گندم، برنج، روغن و شكر كه روی آن را زرده تخممرغ، زعفران، عسل یا مایه قند میمالیدند) نان كلوچه، نقل و آبنبات (آبنباتهای نرمیكه به رنگها و شكلهای مختلف بهاندازه سكه یک ریالی تهیه و در شكر میغلتاندند)، مسقطی و راحتالحلقوم (نوعی شیرینی كه از نشاسته و شكر تهیه شده ولی مسقطی سفتتر میباشد)، نان بادامی(شامل بادام رنده شده، شكر، آرد و روغن) و نان نخودچی. كه ابتدا نقل و نبات تعارف میكردند و بعد از آن با آجیل و شیرینیهای درختی مانند كشمش سبز، توت، انجیر خشک، پسته، فندق، بادام و تخم كدو به اسم چهار مغز و نخودچی و برای بچهها نیز تخممرغهای رنگ كردهای در شیرینی خوریهای بلور لب كنگرهای كه بر روی سفرههایی كه برای همین كار پهن شده بود چیده و در یک مجمعه مرتب كرده و جلوی مهمان میگذاشتند. عیدی بچهها یک یا دو تخممرغ رنگ كرده، مشتی نخودچی و كشمش و پول زرد و سفیدی بود كه هنگام خروج از منزل میزبان به آنها میدادند و بزرگترها نیز از تمام خوردنیهای موجود، دهنی تازه كرده و در صورتی كه دید و بازدید قبل ازظهر بود با صرف نهار و اگر غروب صورت میگرفت با شام توام بود و معمولا ابتدا كوچكترهای فامیل منزل بزرگترها رفته و این عید دیدنیها برای مردها تا آخر روز دوازدهم و برای زنها تا ۴۰ روز بعد از عید طول میكشید.
سیزده بدر و خوردنیهای متداول
روز سیزدهم نوروز، آخرین روز تعطیلات نوروزی به حساب میآمد و روز چهاردهم، با بسمالله هر كس به سر كار خود میرفت. به همین جهت یكی دو روز مانده به سیزده، خانمها بساط خریدن و شستن كاهو و جوشاندن سركه شیره یا سكنجبین و اسباب فراهم ساختن غذا (برنج، روغن، نان و چای و...) جهت رفتن در خارج از شهر را مهیا میكردند و دلیل این بیرون رفتن از خانه را در آن میدانستند كه هر سیزدهی شومیدارد و برای اینكه شومیروز سیزده را به خانه راه ندهیم باید به خارج از منزل برویم. و اما غذای روز سیزده بدر به دو صورت تهیه میگردید: یک نوع كه از شب قبل پخته و آماده میبردند و نوعی كه وسایل پخت آن را به صحرا موكول میكردند از قبیل دمییا دمپخت باقلای اعلا (یک نوع غذا كه با پیاز داغ، برنج، باقلا، روغن، نمک و زردچوبه به صورت كته تهیه میشد) یا دمیبلغور (شبیه دمپخت یا دمیباقلا میباشد با این تفاوت كه به جای نصف برنج آن از بلغور گندم استفاده میشد) یا آش رشته كه اغلب حبوبات آن را در خانه پخته و مابقی مواد از قبیل سبزی و رشته و... را در صحرا به آن اضافه میكردند. در حقیقت این غذاها از بهترین و مطلوبترین غذاهای روز سیزده بدر بود كه هنگام كشیدن و خوردن از آن، برای اطرافیان نیز به خصوص اگر بچه كوچک یا خانم بارداری داشتند، حتی بهاندازه یک نعلبكی كوچک تعارف میكردند.